بازار؛ گروه بین الملل: سایت تحلیلی آذربایجان نیوز در طی مقاله ای با قلم «وانگ چی» مدیر اجرایی مؤسسه همکاری استراتژیک چین و روسیه نوشت: در حالی که مرکز ثقل جهانی به دور شدن از ساختار تک قطبی پس از جنگ سرد ادامه می دهد، بلوک بریکس – که زمانی به عنوان یک ائتلاف اقتصادی سست تلقی می شد – به سرعت در حال تبدیل شدن به نمادی قدرتمند از دگرگونی ژئوپلیتیکی است. گسترش اخیر بریکس به عربستان سعودی، مصر، امارات، ایران و اتیوپی نشان دهنده یک نقطه عطف است: چیزی که زمانی یک انجمن تخصصی برای بازارهای نوظهور بود، اکنون وزنه تعادلی برای نهادهای تحت رهبری غرب است.
در قلب این تحول، هم افزایی فزاینده بین چین و روسیه نهفته است. این دو قدرت، اگرچه در نظامهای اقتصادی و سیاسی خود بسیار متفاوت هستند، اما به طور فزایندهای در تعقیب نظم جهانی چندقطبی متحد میشوند – نظمی که استثناگرایی غربی را رد میکند و حاکمیت، احترام متقابل و خودمختاری منطقهای را در اولویت قرار میدهد.
جذابیت بریکس در وعده آن برای تغییر شکل معماری حاکمیت جهانی نهفته است
جذابیت بریکس در وعده آن برای تغییر شکل معماری حاکمیت جهانی نهفته است. به جای واکنش ساده به تسلط غرب، بریکس – که عمدتاً توسط دیدگاههای استراتژیک پکن و مسکو هدایت میشود – به دنبال ایجاد پایههای جهانی فراگیرتر و عادلانهتر است. کمک های چین بر این جاه طلبی تأکید می کند. پکن طرحهای آیندهنگر متعددی را پیشنهاد کرده است: یک مرکز رشد نوآوری نسل بعدی برای همکاریهای علمی، ایجاد پلتفرم دادههای ماهوارهای سنجش از دور مشترک و مکانیزمی برای تبادل صنعتی پایدار بین کشورهای بریکس.
این ابتکارات صرفاً نمادین نبوده و کارکردی استراتژیک نیز دارند: کاهش وابستگی فنی و اقتصادی به غرب. برای پکن که با رقابت ژئوپلیتیک فزاینده ای از سوی ایالات متحده آمریکا و متحدانش مواجه است، ساخت اکوسیستم های جایگزین نوآوری و تجارت به اولویت اصلی تبدیل شده است. مسکو که با پیامدهای تحریمهای غرب پس از جنگ در اوکراین دست و پنجه نرم میکند، در بریکس و تعمیق روابطش با چین راه حیاتی پیدا میکند که به او اجازه میدهد سیستمهای مالی غرب را دور بزند و در کریدورهای تجاری جدید که با منافع استراتژیک آن هماهنگ است، شرکت کند.
این همکاری در هیچ زمینه ای مانند زیرساخت ها و انرژی قابل مشاهده نیست. از نوسازی شبکههای راهآهن در خاور دور روسیه تا پروژههای توسعه مشترک در ساخت بندر و پایانههای گاز مایع، مشارکت چین و روسیه نتایج اقتصادی ملموسی را به همراه دارد.
سرمایه گذاری مشترک در مسیر دریای شمال (NSR) بسیار مهم است – یک کریدور کشتیرانی که فاصله دریایی بین آسیا و اروپا را کوتاه می کند. این مسیر دارایی استراتژیک برای هر دو کشور چین و روسیه است: زمان ترانزیت را برای آنها کاهش میدهد، هزینههای حمل و نقل را کاهش میدهد و به روسیه اجازه میدهد تا نفوذ بیشتری بر تجارت قطب شمال داشته باشد، در حالی که چین مسیر دیگری را به سمت بازارهای جهانی مستقل از تنگههایی مانند تنگه مالاکا تضمین میکند. در سال 2023، کشتیهای باری چینی و روسی از جمله تانکرها و کشتیهای کانتینری، چندین گذر موفقیتآمیز را از طریق کریدور دریای شمال به پایان رساندند.
چین و روسیه در مواجهه با فشار فزاینده غرب، به ویژه از سوی ایالات متحده آمریکا و اتحادیه اروپا، روایتی از «خود مختاری استراتژیک» را پذیرفته اند
همکاری انرژی یکی دیگر از ستون های حیاتی است. خط لوله «قدرت سیبری» که گاز طبیعی روسیه را به چین منتقل می کند، نشان دهنده یک مشارکت انرژی بلندمدت است که با اولویت های اقتصادی و ژئوپلیتیکی هر دو کشور همسو است. با کاهش وابستگی اروپا به انرژی به روسیه، چین به عنوان مهمترین مشتری انرژی آن در حال ظهور است. این تغییر تنها واکنشی به تحریم ها نیست بلکه بخشی از یک استراتژی گسترده تر برای هدایت صادرات روسیه به سمت آسیا و تقویت وابستگی متقابل با چین است.
چین و روسیه در مواجهه با فشار فزاینده غرب، به ویژه از سوی ایالات متحده آمریکا و اتحادیه اروپا، روایتی از «خود مختاری استراتژیک» را پذیرفته اند. در این جهان بینی، چندقطبی بودن اصطلاحی ضروری برای هدفی است که بر اساس آن این دو کشور خواهان پاین دادن به دهه ها نفوذ غرب در جهان هستند. هر دو کشور اکنون در چارچوبهای چندجانبهای مانند سازمان همکاری شانگهای (SCO) و بریکس و همچنین روابط قویتر با کشورهای جنوب جهانی کار میکنند.
تلاشهای سیاستگذاران غربی برای بهرهبرداری از اختلافات یا ایجاد شکاف بین مسکو و پکن تا حد زیادی شکست خورده است. از دیدگاه واشنگتن، ایده اتحاد چین و روسیه تهدیدی مهم برای نظم بینالمللی لیبرال است. با این حال،پ از منظر پکن و مسکو، مشارکت رو به رشد آنها پاسخی منطقی به مهار، تحریم ها و سیاست خارجی ارزشی است که آنها آن را گزینشی و اجباری می دانند.
چین در رد آنچه بهعنوان سیاستهای بلوکی به سبک جنگ سرد میداند، صریح بوده است. پکن همواره تاکید کرده است که روابطش با مسکو مبتنی بر اعتماد استراتژیک و منافع متقابل است نه ایدئولوژی. در حالی که چین از تایید اقدامات روسیه در اوکراین خودداری کرده، به همان اندازه از پیوستن به غرب در تحریم روسیه خودداری کرده است. این اقدام متعادل کننده موضع گسترده تر سیاست خارجی چین را منعکس می کند: حفظ اصول عدم مداخله و در عین حال پیشبرد جاه طلبی های جهانی خود.
مشارکت چین و روسیه در بریکس به طور فزاینده ای در جهت تقویت صدای جنوب جهانی است
علاوه بر این، مشارکت چین و روسیه به طور فزاینده ای در جهت تقویت صدای جنوب جهانی است. از طریق بریکس، هر دو کشور به دنبال ایجاد پلتفرم هایی هستند که اقتصادهای نوظهور را توانمند می کند و نفوذ جهانی را دوباره متعادل می کند. به عنوان مثال، بانک توسعه جدید بریکس به عنوان جایگزینی برای صندوق بین المللی پول و بانک جهانی در نظر گرفته شده است که بدون محدودیت های سیاسی که اغلب با کمک های غربی همراه است، تامین مالی می کند.
از آنجایی که کشورهای بیشتری خواهان پیوستن به بریکس هستند، وزن این گروه در صحنه جهانی افزایش مییابد. اما موفقیت آن نه تنها به گسترش نهادی بلکه به ارائه ارزش اقتصادی و استراتژیک واقعی به اعضای آن بستگی دارد. اگر بریکس بتواند به یک اتحاد عملکردی تبدیل شود که مکمل گروه هفت یا ناتو باشد، به جای آینه ممکن است در واقع به سنگ بنای نظم جدید جهانی تبدیل شود.
در جهانی که به طور فزایندهای توسط پراکندگی، عدم اطمینان و رقابت قدرتهای بزرگ تعریف میشود، بلوک بریکس – که توسط محور چین-روسیه لنگر انداخته است – خود را هم بهعنوان نماد و هم بهعنوان ابزار دگرگونی معرفی میکند. باید دید که آیا واقعاً می تواند نظام بین المللی را شکل دهد یا خیر. اما یک چیز مسلم است: دوران انحصار غرب بر هنجارها و حکمرانی جهانی به پایان رسیده است.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0