به گزارش خبرنگار مهر، «عزیز» داستان زنی به همین نام را روایت میکند که با پیشرفت بیماری آلزایمر دستوپنجه نرم میکند. این بیماری نه تنها زندگی شخصی او، بلکه روابط او با اعضای خانواده و به ویژه پسرش را تحت تاثیر قرار داده است. آزاده صمدی، روزبه حصاری، بهمن صادقحسنی، رضا عباسی، شیرین محسنی، عقیق بلوری و فاطمه محمدی (در نقش عزیز) ترکیب هنرمندان این فیلم را تشکیل میدهند که مدتی است در شبکه نمایش خانگی اکران شده است.
مجید توکلی کارگردان فیلم «عزیز» در توضیحاتی درباره نگارش اثر بیان کرد: من و جمیله دارالشفایی ابتدا فیلمنامه سینمایی «متولد ۶۵» را با هم کار کردیم و سپس این همکاری در فیلم «عروسی مردم» ادامه پیدا کرد. ما همچنین ۲ تلهفیلم پلیسی با یکدیگر نوشتیم تا اینکه رسیدیم به فیلمنامه «عزیز». طبیعتاً برای من این همکاری بسیار اتفاق خوشایندی بود چراکه زبان مشترک ما باعث شد راحتتر مسیر را طی کنیم و به نتیجه برسیم. ناگفته نماند طرح اولیه فیلمنامه «عزیز» را یکی از دوستانم برایم تعریف کرد و سپس من برای خانم دارالشفایی بازگو کردم و او هم نگارش کار را انجام داد و سپس به مرحله ساخت رسیدیم.
وی اضافه کرد: جمیله دارالشفایی به عنوان یک زن با نگاه زنانه و من هم به عنوان یک مرد با نگاه مردانه، توانستیم ۳ فیلم سینمایی و ۲ تلهفیلم پلیسی کار کنیم و در حقیقت موضع برابری را برای شخصیتها در کار ارایه دهیم که به نظر من اتفاق خوبی بود. البته ما اعتقاد نداریم آثاری را که باهم کار کردیم، ایراد ندارد و اولین نفری هستیم که به ضعفهای خود واقفیم اما به هر حال این همکاری رو به رشد بوده و روز به روز بهتر شده است.
سینمای جهان هم سراغ آلزایمر رفته است
این کارگردان درباره آلزایمر و پرداخت فیلم به آن عنوان کرد: آلزایمر جزو آن دسته از بیماریهاست که در یک دهه اخیر و با یک تحقیق میدانی کاملاً ساده میتوان متوجه شد که همهگیر و فراگیر شده است تا جایی که در سینمای جهان نیز بدین بیماری پرداخته میشود. ما شاهد موارد بسیاری در داخل کشور خودمان نیز هستیم و متاسفانه این بیماری در حال گسترش است. پس تلاش کردیم در ابتدای فیلم یک خانواده گرم و صمیمی و با حس و حالی را نشان دهیم که روابط بینشان بسیار خوب است. در حقیقت در سکانس ابتدایی سعی شد که یک آشنایی با کاراکترها و قصه رقم بخورد و در ادامه ما وارد مضمون پیچیده قصه شویم.
وی درباره قابل حدس شدن قصه و کشدار شدن آن بیان کرد: در این مدل روایت که تماشاگر میتواند زودتر از موعد مقرر حدس بزند که پایان فیلم چه میشود، قصه خیلی اهمیت ندارد چون قرار نیست پایان شگفتانگیزی را رقم بزنیم. به هر حال همه ما میدانیم که یک مادر هشتاد و خوردهای ساله آلزایمر گرفته و عاشق پسرش شده است و خانواده در حال تلاش هستند که این بحران را حل کنند. در این ماجراها قرار نیست اتفاق خاصی در پایان رخ بدهد بلکه مسیر طی شده برای ما اهمیت داشت که آن را درست نشان دهیم.
توکلی درباره انتخاب بازیگران نیز گفت: وقتی من تصمیم گرفتم که فیلم را به زبان گیلکی کار کنم، طبیعتاً باید سراغ بازیگرانی میرفتم که مسلط به زبان گیلکی باشند. در حقیقت اصلاً نمیخواستم که سراغ بازیگران خارج از این خطه بروم که بخواهند ادای این گویش زیبا و این لهجه را در بیاورند. به همین دلیل بین بازیگران تحقیق کردم و متوجه شدم آزاده صمدی گیلک است. پس درباره این فیلم با وی صحبت کردم و در نهایت باهم به توافق رسیدیم و یک همکاری بسیار دلچسب و دلنشینی را رقم زدیم. بقیه بازیگران این پروژه نیز همه از درجه یکها و هنرمند استان گیلان هستند. البته روزبه حصاری گیلک نیست ولی به دلیل تمرینهایی که قبلاً داشته، آنقدر مسلط به این گویش و زبان است که گزینه اصلی من برای این نقش شد.
وی اضافه کرد: برای شخصیت «عزیز» نیز دوست نداشتم به سراغ بازیگر حرفهای بروم که بخواهد گویش را تقلید کند. بنابراین برای یکدست شدن کاراکترها، ترجیحم این بود که یک مادر سالخورده گیلک را انتخاب کنیم. فراخوانی در شهر رشت دادیم و از بچههای تئاتر آن منطقه نیز کمک گرفتیم. طبیعتاً به گزینههای متعددی رسیدیم و با آنها گفتگو کردیم که در نهایت شخص مورد نظر انتخاب شد که اگرچه سن و سال زیادی داشت اما بسیار همراه بود. افسوس که نتوانست فیلم را ببیند و متاسفانه قبل از اکران عمومی این اثر از دنیا رفت. در عین حال ساخت یک فیلم سینمایی لوباجت نیازمند درک متقابل عوامل حرفهای از شرایط است. آزاده صمدی، روزبه حصاری و دیگر بازیگران پروژه این شرایط را بسیار خوب درک و بسیار حرفهای برخورد کردند. همچنین همه عوامل همراهی بیدریغ داشتند و این نکته بسیار مهمی در سینمای اجتماعی است.
خانواده ها تلاش دارند فرزندانشان فارسی تهرانی حرف بزنند
توکلی درباره انتخاب خطه گیلان تصریح کرد: ما قصه یک خانواده را در استان گیلان که سنتها و آیینهای مختلف و سبک زندگی متفاوت خود را دارد، روایت میکنیم. وقتی دوربین در خانواده رفت و آمد میکند، طبیعتاً نمیتواند چیز دیگری را غیر از واقعیت نشان بدهد. دوربین اگر همین الان وارد خانوادهای در یکی از شهرستانهای استان گیلان بشود، همه اعضای خانواده به زبان گیلکی حرف میزنند کما اینکه دوربین اگر به یکی از شهرستانهای تبریز، سنندج و … سر بزند، همه آن خانواده به زبان محلی خود صحبت میکنند. در کنار این ماجرا به هر حال این اتفاق یک ادای دینی به زبان و فرهنگ زیبای گیلانی است که به نظر من متاسفانه در حال از بین رفتن است و خانوادهها کمتر بدان توجه میکنند و تلاش دارند بچههایشان فارسی تهرانی حرف بزنند.
وی درباره رویکردش نیز بیان کرد: ما قرار نبود کارت پستال یا مستند از استان گیلان بسازیم و به اندازه کافی در بسیاری از سکانسهای فیلم استان گیلان را کاملاً نشان داده و بر اساس فیلم تعریف کردیم. ما در مرداب انزلی، جنگلها، جاده، بازارمحلی، خیابانها و … فیلمبرداری داشتیم اما اساساً علاقهای به نشان دادن تصاویر کارت پستالی نداشتم. شاید بتوان گفت ایراد فیلمها یا سریالهایی که در خطه شمال کشور ساخته میشود، همین استفاده بیرویه از زیباییهای بصری شمال است، در حالی که باید به اندازه استفاده شود چراکه ما قصهای را روایت میکنیم که مختصات خودش را دارد. ضمن اینکه در شروع و پایان فیلم که به صورت مفصل درباره غذا که یکی از مهمترین ویژگیهای استانهای شمالی به ویژه گیلان است، صحبت شده و اساساً از نظر من درباره فرهنگ و جغرافیای گیلان به درستی بهره برده شده است.
کارگردان «عزیز» یادآور شد: یکی از دلایل انتخاب استان گیلان برای این قصه، تلخی ماجرا بود که میخواستم با استفاده از زیباییهای بصری و شیرینی گویش آن منطقه توازن برقرار شود. اگر این قصه در تهران روایت میشد، شاهد این توازن نبودیم و اساساً این فیلم مسیر تلخی را طی میکرد.
وی در پایان با دعوت مخاطبان به دیدن این فیلم بیان کرد: مهمترین دلیل دعوت من، عاشقانه بودن اثر است و اینکه فیلم کمدی نیست. همچنین حتماً پیشنهاد میکنم خانوادههایی که به نحوی درگیر بیماری آلزایمر هستند، این فیلم را ببینند چراکه مواجهه اطرافیان با بیماری آلزایمر بسیار مهم است.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0