به گزارش خبرنگار قضائی مهر، سپیده رضایی پیام کارشناس ارشد حقوق کیفری و جرم شناسی در یادداشتی به موضوع اهمیت چهره مادرانه عدالت پرداخت که جزئیات آن به شرح ذیل است؛
زندگی در کنار والدین از نیازهای نخستین کودکان است اما کودکی که پدر یا مادرش در زندان به سر میبرد، معنای واقعی داشتن کانون گرم خانواده را نخواهد چشید. زندان برای رشد عاطفی و شخصیتی کودکان بسیار عواقب مخرب و آسیبزایی دارد و تأثیر منفی و ویرانگری را بر جای میگذارد که تا سالهای بعد همچنان حیات فکری و اجتماعی کودکان را با مشکل روبرو میسازد.
حال تصور این موضوع جانکاه که زنانی باردار یا دارای کودک خردسال در زندانهایی به سر میبرند که مجبور هستند کودکان خود را در آنجا به دنیا بیاورند یا همراه خود به زندان ببرند، چون فردی نیست تا از او مراقبت کند و این موضوع در کنار خود با آسیبهای زیادی همراه است. زندگی این کودکان، نه با لبخند صبحگاهی مادر، بلکه با صدای بسته شدن درهای آهنی زندان آغاز میشود. جایی که اولین تصویر نوزاد از دنیا، سقف بلند سلول، نور فلورسنت و چهرههای خسته پشت میلهها است.
وقتی یک حکم، دو زندگی را زندانی میکند
در نگاه نخست، صدور حکم زندان برای یک مجرم، اجرای عدالت بهنظر میرسد؛ اما وقتی پای مادری در میان است که کودکی خردسال دارد، این عدالت به مسئلهای پیچیده و چندلایه تبدیل میشود.
مادران زندانی نهتنها خود تاوان خطای گذشته را میپردازند، بلکه کودکانی بیگناه نیز قربانی حاشیهنشینی قانون میشوند؛ کودکانی که نه مجرماند، نه محکوم، اما تمام عمر خود را با داغ جدایی، انگ اجتماعی، و فقدان امنیت روانی سپری میکنند.
کودکان در بند: روایت رنج پنهان
لیلا، ۳ ساله، متولد یکی از زندانهای زنان در جنوب کشور است. مادرش به جرم سرقت خرد بازداشت شده. لیلا هیچ تصویری از پارک، تلویزیون کودک یا خوابیدن در تخت خودش ندارد. برای او، نردههای فلزی و صدای آژیر نگهبان، بخشی از کودکیاش است.
سمیه، مادر ۲۸ سالهای از کرمانشاه، به جرم حمل مواد مخدر برای اولین بار زندانی شده است. دختر چهارماههاش را با خود به زندان آورده. او در یکی از سلولهای اشتراکی با چهار زن دیگر زندگی میکند، بدون امکانات کافی برای نگهداری نوزاد. وقتی فرزندش گریه میکند، دیگران معترضاند؛ وقتی ساکت است، سمیه نگران سکوتی است که شاید بیماری پنهانی پشت آن باشد.
بخش از زنان زندانی دارای فرزندان خردسال هستند؛ بسیاری از آنها، کودکانی زیر ۷ سال دارند که یا همراه مادر در زندان هستند یا به خانواده و مراکز حمایتی سپرده شدهاند.
در مواردی که کودک با مادر در زندان نیست، اقوام نزدیک اغلب مادربزرگها یا عمهها مسئولیت نگهداری را میپذیرند، اما نه همیشه با صلاحیت کافی و نه با حمایت عاطفی مورد نیاز. گاه نیز کودکان به مراکز شبانهروزی بهزیستی منتقل میشوند، جایی که خود پر از چالشهای تربیتی، روانی و احساسی است.
قوانین ناکارآمد، سیاستهای بیتوجه
در بسیاری از کشورها، بهویژه در کشورهای در حال توسعه، نظام قضائی هنگام صدور حکم، به وضعیت مادری فرد توجه کافی ندارد. حتی در مواردی که مادر مرتکب جرمهای سبک یا غیر خشونتآمیز شده، گزینههایی مانند حبس خانگی، پابند الکترونیکی یا خدمات اجتماعی به کار گرفته نمیشود و زندان، تنها پاسخ سیستم عدالت کیفری باقی میماند.
در ایران، اگرچه قوانینی درباره همراهی کودک تا سن ۲ سالگی با مادر وجود دارد، اما عملاً زیرساخت مناسب برای اجرای این قوانین در اغلب زندانها فراهم نیست. مراکز نگهداری از نوزادان در برخی زندانها فاقد پرستار، مشاور یا مربی کودکاند و بیشتر به محلی برای خواب و غذا تقلیل یافتهاند.
بهای سنگین جدایی
روانشناسان در خصوص جدایی کودک از مادر در سالهای اولیه، که میتواند آسیبهایی جبرانناپذیر به همراه داشته باشد هشدار دادهاند. آسیبهایی از جمله: اختلالات دلبستگی، افزایش ریسک افسردگی، اضطراب و بیثباتی هیجانی در بزرگسالی، پرخاشگری، کاهش مهارتهای اجتماعی و دشواری در برقراری ارتباط، افت تحصیلی و بروز رفتارهای پرخطر در نوجوانی.
حتی کودکانی که با مادر در زندان زندگی میکنند، از آسیب در امان نیستند؛ فضای محدود، نبود فضای بازی، کمبود آموزش، و انگ اجتماعی، کودکی آنها را نابود میکند. آنها کودکی را در شرایطی تجربه میکنند که نهتنها حمایت ندارد، بلکه خود زخم روانی تازهای بر زخم مادرانهشان اضافه میکند.
تجربه کشورها؛ راههایی که آزمودهاند
در برخی کشورها مادران واجد شرایط میتوانند بههمراه فرزند خود در واحدهای جداگانه، با فضای خانهمحور و برنامههای آموزشی و روانشناختی سکونت کنند. این برنامه، نرخ تکرار جرم را تا ۳۰ درصد کاهش داده است.
در برخی زندانها، اتاقهایی مخصوص ملاقات مادر و کودک طراحی شده با وسایل بازی، مبلمان رنگی و مشاور خانواده. هدف: حفظ پیوند عاطفی، بدون تحقیر روانی کودک
در برخی کشورها هم برای مادرانی که مرتکب جرایم غیر خشونتآمیز شدهاند، مراکز بازپروری خانوادگی فراهم شده که اقامت مادر بههمراه فرزند را در محیطهای کنترلشده ولی غیر زندان فراهم میکند.
در ایران در برخی زندانها بخشهایی برای نگهداری نوزادان تا ۲ سالگی وجود دارد، اما نبود امکانات آموزشی، روانشناختی و فضای ایمن، هنوز معضل جدی است. همچنین اغلب مادران پس از ۲ سالگی فرزند، باید کودک را به خانواده یا مراکز حمایتی بسپارند، بدون هیچ حمایت روانی و حقوقی.
گرههای حقوقی
مادران به دلیل نبود سازوکار قانونی برای تعیین مجازاتهای جایگزین در موارد خاص، در نظر نگرفتن مصلحت کودک در روند دادرسی و ناهماهنگی بین قوه قضائیه، بهزیستی و نهادهای حمایتی گزینه دیگری ندارند.
در حالیکه در زمان پیامبر اسلام (ص)، در ماجرای زن بنیغامد، اجرای مجازات زنا تا پایان دوره شیردهی کودک به تأخیر افتاد نشانهای تاریخی از توجه به حق کودک در بسیاری از پروندههای امروزی، چنین نگاهی به چشم نمیخورد.
تجربه زندگی بیرون از زندان؛ پلی به سوی رشد روانی کودک
کودکی که تنها محیط زندگیاش دیوارهای سرد و بلند زندان است، هیچ درکی از اجتماع، ارتباطات انسانی، فضاهای عمومی یا مناسبات خانوادگی نخواهد داشت. این شکاف درک از زندگی واقعی، میتونه زمینهساز انزوا، اختلال در رشد اجتماعی و احساس بیریشهبودن در سالهای بعدی زندگیاش باشد.
یکی از راهکارهای قابل بررسی، طراحی برنامههای «تردد حمایتی» مادر و کودک به بیرون از زندان در شرایط کاملاً کنترلشده و امن است؛ بهگونهای که کودک بتواند با حضور در فضاهای شهری (پارک، کتابخانه، خانه اقوام، فروشگاه) تجربهای ملموس از زندگی در جامعه داشته باشد. این ترددها میتواند به شکل مرخصی ساعتی مادر-کودک برای دیدار بستگان درجه یک، بازدیدهای کنترلشده از مراکز شهری با حضور مددکار و یا برنامههای فرهنگی یا آموزشی خارج از زندان برای مادران و فرزندان صورت گیرد.
طراحی و اجرای این طرحها با مشارکت قوه قضائیه، سازمان بهزیستی و نهادهای حمایتی، میتواند نقش چشمگیری در رشد اجتماعی، کاهش اضطراب جدایی و آمادگی کودک برای ورود به جامعه ایفا کند.
عدالت مادرانه چگونه ممکن است؟
به عنوان راهکار، عدالت مادرانه میتواند با تدوین مجازاتهای جایگزین برای مادران دارای کودک خردسال، بهویژه در جرایم غیر خشونتآمیز، ایجاد مراکز بازپروری مادر-کودک با فضای شبیه خانه، خدمات روانشناختی، و آموزشهای فرزندپروری، مراکز ملاقات کودکمحور با فضای حمایتی و مشاور خانواده، برای مادران غیرهمراه، پروتکل سلامت روان برای مادران باردار و دارای کودک با همکاری بهزیستی، روانپزشکان و مددکاران، توانمندسازی مادران پس از آزادی: آموزشهای حرفهای، مشاوره خانواده، و حمایت برای بازگشت به نقش مادری و از طریق کمپینهای رسانهای و مستندسازی؛ اصلاح نگاه جامعه نسبت به مادر مجرم برای کاهش انگ اجتماعی ممکن شود.
زندانی شدن مادر، تنها یک حکم قضائی نیست؛ این آغاز زنجیرهای از آسیبهای روانی، اجتماعی و ساختاری است که دامن کودک را هم میگیرد. در جامعهای که خواهان سلامت نسل آینده است، نمیتوان نسبت به حق مادری و پیوندهای عاطفی کودک بیتفاوت ماند؛ کودکی که امروز از آغوش مادر محروم است، ممکن است فردای جامعه را با بغض و خشونت پاسخ دهد، وقت آن است که عدالت، چهرهای مادرانه به خود بگیرد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0