به گزارش خبرگزاری مهر، هجدهمین نشست از سلسله نشستهای مدرسه حکمرانی اسلامی تحت عنوان «حکمرانی قرآنی بر علوم بشری» در پژوهشکده فرهنگ و معارف قرآن و با همکاری هسته حکمرانی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی و مدرسه عالی حکمرانی شهید بهشتی با حضور و سخنرانی حجت الاسلام استاد محمدصادق یوسفی مقدم رئیس پژوهشکده فرهنگ و معارف قرآن برگزار شد.
وی در این نشست با پرداختن به حوزههای بحث حکمرانی علمی قرآن بر علوم بشری نخست به چگونگی منبع بودن قرآن برای استخراج و استنباط علوم از قرآن کریم که از آن به روش حکمرانی علمی قرآن کریم یاد میشود، اشاره کرد و گفت: در ادبیات دینی بر علم نافع تاکید شده است. به این معنا که هر علمی که انسان را در دستیابی به سعادت و مقصد نهایی و کمال رهنمون کند و از منابع اسلامی استخراج شود از علوم اسلامی تلقی میشود. بنابراین اگر علمی موضوع حکمی از احکام شرعی باشد مثل استحباب یا وجوب، میتوان آن را علم اسلامی نامید نه علم انسانی یا بشری. و ما امیدواریم که روزی برسد که همه علوم مورد نیاز بشری به گونهای مستند به منابع دینی باشد.
یوسفی مقدم تصریح کرد: بحث دوم این است که ما امروز در برابر علومی قرار داریم که در طول زمان و با عنایت به تجارب انباشته منابع علمی انسانی پدید آمده است. سوال این است که روش حکمرانی قرآن بر علوم ساخت یافته بشری چگونه است. در این روش، قرآن کریم منبعی برای عرضه علوم به آن و شکل دهی به علوم بشری است. در این نشست بحث در ارتباط با دسته دوم یعنی نوع تأثیرگذاری قرآن بر علوم محقق بشری است.
رئیس پژوهشکده فرهنگ و معارف قرآن در پاسخ به این سوال که زبان قرآن در مورد حکمرانی چیست؟ بیان کرد: چند زبان مطرح است که شامل زبان عرف عام، عرف خاص و زبان فطرت برای قرآن کریم است. در مقام زبان قرآن در موضوع حکمرانی ترکیبی از زبان فطرت عرف عام و عرف خاص است.
وی در ادامه با اشاره به چگونگی بهره گیری از زبان فطرت در علوم متغیرر انسانی تصریح کرد: باید برای پاسخ به این سوال از ساز و کار فتوا و اجتهاد بهره گرفت. یعنی چنان که در فتوا و اجتهاد گاه فقیه به استناد کتاب یا سنت فتوایی را بیان میکند سپس وقتی متوجه شد آن فتوا از استحکام لازم برخوردار نیست فتوای فقیه تغییر میکند از این رو تغییر فتوا به معنای تغییر کتاب یا سنت نیست بلکه تغییر در فهم چگونگی استنباط از کتاب و سنت است و چنانکه در این مورد تغییر فتوا ضرری به ثبات متن قرآن یا روایت نمیزند در مورد برداشتهای علمی نیز چنین است.
یوسفی مقدم در بخش دیگری گفت: حقانیت قضایا و گزارههای قرآنی به دو صورت است. یکی حقانیت در قضایای حقیقی به معنای مطابقت قضایا با واقع خارجی است. یعنی خداوند هر آنچه را در توصیف حقایق جهان خارج گفته است مطابق واقع است. مانند: «رَبُّنَا الَّذِی أَعْطی کُلَّ شَیْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدی»، «الَّذِی خَلَقَ فَسَوَّی وَ الَّذِی قَدَّرَ فَهَدی» «وَ خَلَقَ اللَّهُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بِالْحَقِّ» و دیگری حقانیت در قضایای اعتباری به معنای موصل بودن به هدف و غرض است و معنای قضیه اعتباری «کلام باری تعالی حق است» این است که احکام تشریعی خداوند غرض خداوند را تأمین میکند و با «ارزشهای اولیه» مورد اجماع عقلی و اخلاقی مثل حسن عدل و قبح ظلم و… موافقت دارد. در نتیجه اگر قرآن گزارهای در تأیید روشی علمی بیان کرد آن روش حق، حجت و معتبر است و نتیجه آن اعتمادسازی نسبت به دستآورهای حاصل از آن روش است. زیرا معنا ندارد بر اساس آیاتی مانند: آیه «قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِکُمْ سُنَنٌ فَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانْظُروا کَیْفَ کانَ عاقِبَةُ الْمُکَذِّبِینَ»، آیه «قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانْظُرُوا کَیْفَ کانَ عاقِبَةُ الْمُجْرِمِین» و آیه «اِنَّ فی خَلقِ السَّمٰوٰتِ و الاَرضِ و اختِلٰفِ الَّیلِ و النَّهارِ و الفُلکِ الَّتی تَجری فِی البَحرِ بِما یَنفَعُ النّاسَ و ما اَنزَلَ اللهُ مِنَ السَّماءِ مِن ماءٍ فَاَحیا بِهِ الاَرضَ بَعدَ مَوتِها و بَثَّ فیها مِن کُلِّ دابَّةٍ و تَصریفِ الرِّیٰحِ و السَّحابِ المُسَخَّرِ بَینَ السَّماءِ و الاَرضِ لأیٰتٍ لِقَومٍ یَعقِلون» خدا شناخت رخدادها، بررسی و استخراج سنن الهی و تعقل در پدیدههای آفرینش را مطالبه کند ولی این مطالعه و نتایج آن را معتبر نداند.
وی با اشاره به توسعه قرآن در ابزار شناخت قرآن کریم بیان داشت: قرآن ابزار شناخت را از انحصار تجربه در آورده و ابزارهای دیگری برای شناخت مطرح میکند. بر این اساس دانش تجربی را به طور مطلق معتبر نمیداند بلکه بر آن است که دانش تجربی قابلیت اصلاح دارد. ایشان به چند نمونه اشاره کرد. به عنوان نمونه قرآن کریم به عقل اعتبار بخشیده است و استاد به شیخ طوسی اشاره کردند که در برخی از موارد ایشان احکام را فقط با تکیه بر عقل ارائه نموده است. مورد بعدی شناخت شهودی مثل وحی و الهام میباشد و ایشان به کلامی از شهید مطهری استناد کردند که ایشان علوم را به الهامیون و تجربیون تقسیم نموده است. مورد سوم فطرت میباشد و مورد چهارم تاکید قرآن بر اکتساب با تمرکز بر تعقل تفکر تدبر و عناوینی از این دست است.
یوسفی مقدم افزود: پرداختن به انگیزه بخشی قرآن به علوم و عالمان بدین معنا که پژوهشهای علمی را هدفمند میکند و ناظر به تأمین سعادت و کمال واقعی انسان معطوف میکند مثل هدفمندی آفرینش بنابراین علوم تجربی میتواند خضوع و خشوع را در انسان شکل دهد و به آیه انما یخش الله من عباده العلما استناد کردند که با توجه به سیاق آیات که مربوط به شناخت طبیعت جهان پیرامون میباشد مقصود از علما الزاماً عالمان فقه و اصول و تفسیر نیستند بلکه عالمان طبیعت میباشند.
وی بیان کرد: قرآن کریم قطعی دانستن دانش تجربی و تعمیم آنها را نمیپذیرد. همچنین اوهام پنداری معارف معنوی و متافیزیک را که برخی معتقدند را قرآن کریم به صراحت نفی میکند. یا اینکه آثار اجتماعی و معنوی را نادیده بگیریم و یا اینکه از قرآن به دست میآید که دانش تجربی توانایی پاسخ به همه نیازها و پرسشهای بشر را ندارد. از این رو در این حوزهها قرآن کریم راهگشا و تأثیرگذار بر علوم و اندیشه بشری است.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0